همه روزم  با این نوشته هام گذشت::

خاطراتت ولم نمیکنه . لعنت به این ماه مرداددددددددد. لعنت تا حالا فکر میکرد م. اردیبهشت ماه بدیه . و لعنتی . ولی حالا میبینم . مرداد از اون گند تره . ای خداااا خدای گلچین . آخه چرا من ندیدمت امسال؟من که همیشه سعی میکنم . به همه سر بزنم و غمخوار همه باشم . چرا امسال تو رو ندیدم . ای خدااااااااااا چرا من احمق امسال  با تو قهر کردم . واییییییی نمیدونی چه حالی دارم . دیشب که از  فشار داشتم سکته میکردم . ..صبح بیدار شدم خودمو نمیشناختم . صورتمو نیگاه میکردم و یادم افتا د تازه که چه با خودم کردم . ووووووای که دارم میمیرم . این ها همش عذاب وجدانهههههههه . همش غم کوتاهیهههه . من باید مثل همیشه دنبالت میگشتم و پیدات میکردمم. رضاا جون من بیا و بخون اینجا رو که بچه ها هم برای شادی روحت دارن دعا میخونن . بیااااااا . رضا . رضا میدونی یاد چی افتادم . یاد 14 سال پیش افتادم که اون موقع تو بچه تر بودی و با جوجه هات اومدی خونه ما ...یادتههههه.رضا . همیشه به خودتم میگفتم که خیلی ناراحتم که تو رو با جوجه هات از خونه مون بیرون کردم . ولی الان خاطرش داره میسوزونتم . رضا . امروز داشتم . فیلمی که ازت گرفتم با مهدی رو میدیدم . رضااااااااااااا . چقدر شیرین حرف میزدی . وقتی دهنتو باز میکردی . من غش میکردم از خنده ....وایییییییییییییییییییییییی گل سر سبد نوه ها بودیییییی و رفتیییییییی . رضا . نتونستی مرگ مادرجونت رو تحمل کنی؟تا اون عید خدا بیامرز شد تو هم باید دنبالش میرفتی؟...میدونم مهربونتر بود . میدونم ولی چرا به این  زودی؟ترسیدی خاک خدا تموم بشه؟ رضا چشم براهت میمونم که بیایییییییی . فقط بیا به  خوابممممم خوابمممممممممممممممممممم . بزار ببینمتتتتتتتتتتت . رضا دلم برات تنگ شده . حالا که فکر میکنم نیستی بیشتر دلم میگیره برات

:::::::::::::::::::

نمیتونم فراموش کنم . اون موقع که سر سفره . ازت پرسیدن حال طاها که توی کانادا زندگی میکرد . خوبه یا نه ...چه بغضی از روی دلتنگی گلوتو گرفت و سریع اشکاتو ریختی کناری و گفتی . خوبه . زنگ میزنم بهش .....رضا طاها برگشت . طاهایی که اینهمه غصه دوریشو خوردی برگشتتتت . حالا ما چه کنیم با غم نبودن توووووووووووووووووووووو . ما به مجا زنگ بزنییییم . رضا به خدا زود بود که بری ...خیلی زود بود .  رضا چرا نمیتونم اون چشمای قشنگتو از جلو چشمم کنار بزنم؟رضا اون خال قشنگ کنار چشمت . روی گونه ات . هنوز یادمههههههههههههههه ... رضا جونم . خونه نوت مبارک . مهربون

او دیگر نیست...دیگر نیست تا مثال سالهایی که بود آرامش را در پرتو چشمانش احساس کنم دیگر نیست تا تبسمی را با من قسمت کند و شادی را به ارمغان اورد...دیگر نیست همدم بی‌پناهیم ...دیگر نیست تا التیامی بر زخمهایم باشد ...دیگر نیست تا نقطه پایان بی‌کسی‌ام باشد .... دیگر نیست تا اشکهای سردم را از گونه‌ام بزداید او دیگر نیست...او رفت...برای همیشه رفت...